دکتر محمدابراهیم ضرابیها

تفسیر زیارت عاشورا در بستر تاریخ | خودکاوی و خودشناسی | معادشناسی | مولانا | اسماء و صفات الهی

تفسیر زیارت عاشورا در بستر تاریخ | خودکاوی و خودشناسی | معادشناسی | مولانا | اسماء و صفات الهی

دکتر محمدابراهیم ضرابیها

دکتر محمدابراهیم ضرابیها محقق اسلامی و نویسنده ایرانی در زمینه ادبیات و عرفان اسلامی است.

۹۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی بن ابی طالب» ثبت شده است

جلسه صد و یست و پنجم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

غزوه طائف و محاصره قبائل ثقیف در سال هشتم هجری

 

 

طائف آخرین پایگاهی بود که مشرکان به آنجا گریخته و پناه گرفتند.

 

#طائف سرزمینی بود که هم مختار ثقفی را در خود پرورش داد و هم حجاح بن یوسف را.

طائف محل سکونت قبیله #ثقیف بود. جایی که رسول الله (ص) زمانی که در مکه بود یک بار به آن جا سفر کرده بود. سفری که هیچ خاطره خوشی برای پیامبر در بر نداشت.

حالا که سپاه اسلام به فرماندهی پیامبر (ص) به آنجا رسید تمامی آن ها را در درون حصارهایی که خود با هزینه های خویش ساخته بودند یافت.

آن جا جایی بود که پس از, از پای در آمدن پهلوان نامدار آن ها  پیامبر (ص) با امیرمومنان به خلوت رفته و با کنایه و راز باهم سخن گفتند و زمانی که این اتفاق افتاد بی تابی در دل  عمربن خطاب افتاد به حدی که نتوانست خودش را کنترل کند به همین علت بیرون رفت تا بپرسد که آیا با این حال با ما هم به این شیوه صحبت خواهد کرد یا نه.

جواب رسوال الله (ص) به این کنجکاوی آنقدر زیباست که می باید آن را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها  شنید:

 

جلسه صد و بیست و دوم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

جنگ حنین در سال هشتم هجری و نتایج آن

 

چه کسی و چگونه می توانست آن سپاه هزیمت شده و وحشت زده را در آن دره تاریک از نو سامان ببخشد؟

چه کسی می توانست قبایل و دسته های مختلف را که هرکدام ساز خود را می نواختند برای حمله مجدد در کنار هم قرار دهد؟

چه کسی جز پیامبر (ص) می توانست به این زیبایی هر طایفه، قوم یا حتی شخص را برای هدف مشترک گرد هم بیاورد؟

و شاید انگشت شمار بودند آن ها که می دانستند به واقع برای چه می جنگند

وقتی درایت و شهامت بی نظیر رسول الله (ص) توانست بر کثرت و جهل آن سپاه سی هزار نفره غالب شود

بسیاری چشم به غنایم فراوانی که برجای مانده بود داشتند اما شیوه تقسیم آن توسط پیامبر (ص) به آن ها فهماند که عدالت تنها به برابری نیست...

 

داستان پیروزی سخت سپاه اسلام در حنین را از زبان شیوای دکتر ضرابیها می شنویم:

 

جلسه صد و بیستم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

فروریختن بتهای مکه و مسلمان شدن مشرکین و بت پرستان مکه در سال هشتم هجری

 

به اختیار یا اجبار برای بیعت آمده بود ولی چهره خود را پوشانده بود

اما حتی با این پنهان کاری ، پیامبر چهره زنانهء او را شناخت 

او دارای کم ارزش ترین کارها و بیشترین شرمساری ها در زمان خود بود

نقشه خریدن و اجیر کردن غلامی سیاه پوست و نیزه باز ، برای کشتن مردی که از فرط شجاعت او را شکارچی شیر می خواندند  از او بود ، و آن پهلوان میادین نبرد  کسی نبود جز حمزه سیدالشهدا ،  که او را با چنین ترفند کشت . و حتی این کشتن او او را راضی نکرد تا این که با شناعت تمام جگر این پهلوان بزرگ را به دندان کشید 

او این کار را انجام دادتا کینه هایش فروکش کند اما چنین نشد.

با تمام این حرف ها که بیان شد "هند" کسی است که نزد پیامبر آمده تا از فرط ناچاری و به اجبار اسلام آورد .( براین باور که پیامبر گذشتهء او را خواهد بخشید) و.......

مابقی داستان هند جگرخوار را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها خواهیم شنید:

 

 

جلسه صد و نوزدهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

رفتارها و گفتارهای پیامبر هنگام فتح مکه در سال هشتم هجری

 

دست هایش رابین دیوار و در تیکه داد و چشم به جمعیت مظرب و پریشان دوخت.

دل در دل کسی نبود چه مسلمان چه کافر.

باورش ساده نبود و یا اصلا قابل باور نبود که از آن ها درگذرد.

چیزی حدود ۱۳ سال در همین سرزمین پدری خویش رنج جانکاه بر او تحمیل شد.

مردم می پنداشتند که به روال طبیعی انسان ها اکنون دستور انتقام گیری از تمام کسانی را صادر خواهد کرد که تا می توانستند بر او و یارانش ناجوانمردی کردند.

اما او جور دیگری به این جمعیت نگاه می کرد طوری که خداوند به بنده خود گذشت دارد.

طوری که دل های بیمار را با کلام و نگاهش شفای عاجل عطا کند.

او نیامده بود تا زمینی را فتح کند بلکه او فاتح دل ها بود.

او پیامبر رحمت بود که بخشیدن تمام آزارهای طاقت فرسا تنها بخشی از بزرگی و جایگاه بزرگ او بود.

 

داستان فتح مکه و برخورد پیامبر رحمت  (ص) را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنویم:

جلسه صد و هفدهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

مقدمات فتح مکه در سال هشتم هجری

 

نزد دخترش رفت به این امید که واسطه گفت و گوی او با پیامبر (ص) شود اما ام حبیبه حتی نگذاشت او در جایگاه پیامبر برای رفع خستگی بنشیند.

با ناامیدی به سوی دوست قدیمی خودش ابوبکر رفت اما او هم کاری برایش نکرد.

سپس نزد عمر رفت و با یادآوری خاطرات گذشته درصدد راهی برای وساطت برآمد اما عمر هم به او فهماند که کاری از او بر نمی آید.

سرگردان بود وعاجز، حتی درخواست کمک از امیرمؤمنان و فاطمه زهرا هم برایش سودی نداشت.

دیگر ابوسفیان فهمیده بود که کار از کار گذشته است و نقض پیمان حدیبیه یعنی فروریختن سقف پوشالی قدرت مشرکان ...

 

داستان کامل این واقعه را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنویم:

 

 

جلسه صد و شانردهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

سریه ذات السلاسل در سال هشتم هجری

 

قسم به اسب هایی که می دوند و نفس نفس می زنند.

که با سم های خود از سنگ آتش می جهانند.

به اسب هایی که بامدادان هجوم می آورند.

و در آنجا غبار برمی انگیزند و همه را در میان می گیرند.

وقتی مرد عربی ناشناس خدمت رسول الله رسید و خبر از جمعیت دوازه هزار نفره ایی داد که تیغ های آهخته خود را برای خیال خام غلبه بر مسلمانان از نیام کشیده اند هرگز کسی نمی دانست که این مردم عجیب که در میان کوه هایی از شن های روان به هم می لولند چه کسانی هستند.

اگر حضرت رسول (ص) برای بار اول کسی را که مستحق و توانا بود برای سرکوب این قوم عجیب می فرستاد.

فردای آن روز هرکس از مدعیان ادعای انجامش را سر می داد.

اما پیامبر (ص) مدعیان را با ترتیب ادعا و طوری که شاید مردم به این آزمون جدی و سخت به چشم عبرت بنگرند به سمت ذات السلاسل فرستاد.

هرسه بار که مدعیان رفتند تنها شکست به بار آورده و هزیمت کردند حتی مکارترین آدم ها (یعنی عمروعاص).

اما درنهایت زمان اثبات برتری خدادادی مردی رسید که دستار زرد رنگش به تنهایی کار لشکری را انجام می داد.

کسی که مادرش او را شیر نترس لقب داده بود.

کسی که فرار نبود بلکه کرار بود.

جزئیات این داستان زیبا را از زبان استاد محمد ابراهیم ضرابیها بشنویم.

جلسه صد و سیزدهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

ماجرای فدک در سال هفتم هجری و غصب آن در طول تاریخ

 

کوتاهی عمر و ناآگاهی آن ها دیگر قد نداد تا ببینند در گذار زمان هیچ خورشیدی پشت ابر نخواهد ماند اگر چه روسیاهی دامنگیر ابدیت بی روشنایی آنهاست.

گفتد بیت المال است و غنایم مسلمین، و حتی چشم بر آیه های روشن کلام خدا بستند، شهادت اول مسلمان آدم را نیز نپذیرفتند.

برهیچ کس پوشیده نیست که چرا از میان بیش از چهل بخشش رسول خدا (ص) تنها این را که به ام ابیها (س) بخشیده بود را باید پس می گرفتند.

تازه این که از زمانی که غصب شد و به ظاهر جزو بیت المال شد هیچ گاه نه خودش و نه عایداتش صرف مسلمین نشد.

سال های بسیار از این دست به آن دست چرخید و گاهی در حکومت اموی و یا عباسی آن را به ظاهر به اولاد زهرا باز می گردانند اما باز به هر بهانه ای پس می گرفتند.

سرزمین دیروزی فدک و یا وادای الفاطمه امروزه سند عیان و پابرجایی ایست بر لجاجت و عناد کسانی که مسیر رشد انسانیت در سایه اسلام را به سرانجام آل سعود و وهابیت و داعش کشیدند.

شرح مستند و کامل را از زبان دکتر محمد ابراهیم ضرابیها بشنوید:

 

دریافت
 

جلسه صد و دوازدهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

عمره القضا و ازدواج پیامبر با میمونه در سال هفتم هجری
 

در مدتی که پیامبر اسلام(ص) از خیبر بازگشته بود تا ماه ذی القعده هر از گاهی سپاه کوچکی را برای سرکوب کسانی که قصد تجاوز یا خیانت داشتند به اطراف مدینه می فرستادند که برخی از آنها را در این جلسه از زبان آقای دکتر ضرابیها خواهیم شنید

 

در ادامه پس از اسلام آوردن سه تن از نامدارن قریش از ماجرای بسیار زیبای انجام حج عمره که به علت مخالفت قریش در سال پیش انجام نگشته بود و باعث توافق حدیبیه شده بود مطلع خواهیم شد

حج عمره ای که در آن انصار نیز برای اولین بار در کنار سایر مسمانان قرار گرفتند

سپس از چگونگی اتفاق ازدواج "میمونه" با پیامبر(‌ص) در راه بازگشت از حج آگاه خواهیم شد

اتفاقات بسیار جالبی که می توانیم از زبان استاد عزیز آقای دکتر محمد ابراهیم ضرابیها در این جلسه بشنویم:

 

دریافت
 

جلسه صد و یازدهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

شخصیت ابوهریره در تاریخ اسلام

 

همیشه گرسنه بود و تقریبا هرکاری می کرد تا غذای لذیذی بخورد،حتی خود را از شدت ضعف به زمین می کوبید تا شاید کسی او را سیر کند،زمانی که به مقام بالایی در حکومت رسید همیشه دعا می کرد تا خدا دندان هایش را تیز و معده اش را فراخ کند که بتواند از "مضیره" که بهترین غذای دربار بود بیشتر بخورد به همین علت به او شیخ المضیره هم می گفتند

اما اغلب به او ابوهریره یعنی پدر گربه کوچک می گفتند چرا.... ؟ چون در زمانی که چوپانی می کرد گربه کوچکی داشت که شب ها آن را در میان درختی پنهان می کرد و روزها همراه خود می برد

کسی چه می داند شاید آن گربه شیطان او بود تا او را برای سخت ترین مأموریت که از عهده جنگاورترین و سرسخت ترین آدم ها برنیامد آماده کند

هیچ کس، هیچ وقت او را جدی نمی گرفت اما بالاخره زمانش فرارسید و به دربار معاویه راه پیدا کرد، شاید مردم این ها را اتفاقی بدانند، اما جمع شدن معاویه پسر همان سرسخت ترین دشمن حضرت رسول(ص) به همراه ابوهریره،عمربن عاص و مغیرة بن شعبه هرگز اتفاقی نبود

این ها نفوس ضعیف و مستعدی بودند که برای انجام پست ترین کارها توسط شیطان های درونشان تربیت شده بودنداین ها همان کسانی بودند که یزید را برای جانشینی معاویه پیشنهاد کرده بودند ... این ها زمینه ساز واقعه عاشورا بودند ....

شخصیت کامل ابوهریره را از زبان دکتر محمدابراهیم ضرابیها بشنویم:

 

دریافت
 

جلسه صد و دهم تفسیر زیارت عاشورا

توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها

بررسی چند واقعه در سال هفتم هجری

 

اگر صد سال پیش به مردم می گفتید که می توانید به ماه سفرکنید نه تنها باور نمی کردند بلکه شما را دیوانه خطاب می کردند 

اما امروزه بشر به راحتی می تواند به ماه سفر کند.

برای کسانی که با چشمان خود دیدند که تنه درخت خرمایی که بعد از آن ماجرا حنانه نام گرفت از دوری رسول الله ناله می کرد و حضرت پس از صحبت با آن او را در زمین خاک کرد تا در قیامت مانند انسان ها محشور شود نیز به سختی باور می شود.

و یا زمانی که حضرت رسول (ص) از امیر مومنان (ع) خواستند تا دعا کند که خورشید به محل و جایگاه قبلی خود برگردد تا ایشان نماز خود را بخوانند.

ما می توانیم با گوش کردن به صحبت های دکتر ضرابیها در این فایل صوتی به چگونگی این اتفاقات از جمله خواب ماندن پیامبر و قضا شدن نماز ایشان، ساختن اولین منبر و یا نهی مردم از نه خصلت ناپسند پی ببریم....

 

دریافت